چرا کودکان و نوجوانان نمی خواهند به مدرسه بروند؟ بچه من به مدرسه نمی رود، چگونه باید رفتار کنم؟ فرزند نوجوان من علاقه ای به مدرسه رفتن ندارد، چگونه باید رفتار کنم؟
ما باید فرزندانی را که نمی خواهند به مدرسه بروند به دو دسته کودکان و نوجوانان تقسیم کنیم. زیرا این گروه های سنی ویژگی های متفاوتی دارند. پس چرا کودکان یا نوجوانان نمی خواهند به مدرسه بروند؟ با کودکان و نوجوانانی که نمی خواهند به مدرسه بروند چگونه رفتار کنیم؟ چه دیدگاهی باید داشته باشیم؟ با سایت مامانم همراه باشید.
چرا کودکان و نوجوانان تمایلی به رفتن به مدرسه ندارند؟
دلایل زیادی وجود دارد که چرا کودکان و نوجوانان تمایلی به رفتن به مدرسه ندارند. با این حال، در این مرحله ، دلایل عدم تمایل به رفتن به مدرسه را باید به دو دسته تقسیم کرد. در حالی که دلایل عدم تمایل نوجوانان به مدرسه و امتناع از رفتن به مدرسه ممکن است بدلیل محرک های بیرونی باشد، برای کودکان، دلیل عدم تمایل به رفتن به مدرسه ممکن است بخاطر ترک خانه و پدر و مادر یا عدم تعلق به مدرسه مربوط باشد. برای نوجوانان در مرحله اول باید به موقعیتی که مربوط به دوستان و روابط اجتماعی است پرداخته شود. یعنی به وضعیت خانواده، معلمان، دوستان مدرسه و شرایط جسمانی باید توجه ویژه ای شود، چون به احتمال زیاد ریشه مشکلات در این زمینه ها است. گاهی اوقات برای نوجوانان خیلی معمول نیست که آشکارا بگویند چرا نمی خواهند به مدرسه بروند، با این حال ممکن است این روند برای کودکان خردسال به این شکل نباشد. در شرایطی که خودتان نتوانستید بفهمید که دلیل نرفتن به مدرسه در کودک یا نوجوانتان چیست، کمک گرفتن از روانشناس ضروری است.
کودک من نمی خواهد به مدرسه برود، چگونه باید رفتار کنم؟
در چنین شرایطی، ابتدا باید دلایل عدم تمایل کودک به مدرسه را بررسی کرد. دستیابی به راه حل بدون دانستن دلیل ممکن نخواهد بود. لازم به ذکر است که عدم علاقه به مدرسه فقط یک پیامد است. اگر فقط در نتایج دخالت کنیم، تا زمانی که علل همچنان وجود دارند، نتایج همچنان ظاهر می شوند، البته به روش های مختلف. به همین دلیل، مهم است که علت عدم تمایل کودک به مدرسه را بررسی کنیم و همانطور که قبلا ذکر کردیم با هوشمندی بیشتری کار کنیم. هنگامی که علت را شناسایی کردید، مهم است که به عنوان والدین آن علت را نتوانید بپذیرید. باید توجه داشته باشید که جهان بینی و برداشت کودکان و نوجوانان با ما متفاوت است. نمی توان از آنها انتظار داشت که مانند ما فکر کنند. راهنمایی آنها برای اینکه یاد بگیرند مثل ما فکر کنند و با زندگی سازگار شوند، اولین وظیفه والدین است. مثلا؛ یک کودک 7 ساله را در نظر بگیرید که تازه دبستان را شروع کرده و نمی خواهد به مدرسه برود . این مثال بسیار رایج است. یکی از بزرگترین مشکلاتی که کودکان اغلب با آن مواجه می شوند این است که کودک در سازگاری با محیط جدید مشکل دارد. کودکانی که به پیش دبستانی و مهد کودک رفته اند، درصد این مشکل در بین آنها خیلی پایین تر است. زیرا آنها قبلاً فرآیند انطباق با محیط جدید را به پایان رسانده اند. با این حال، ورود به محیطی با هم سن و سالان زیاد و شروع حفظ و مدیریت آن روابط مانند خانه نخواهد بود و کودکانی که آموزش پیش دبستانی ندیده اند در سازگاری با آن مشکل خواهند داشت. پس از درک این موضوع که دلیل عدم تمایل کودک به مدرسه، مشکل سازگاری کودک با مدرسه است ، برای فرآیند مهم است که این وضعیت را به عنوان یک والدین عادی و قابل قبول ببینید. در مرحله دوم با کمک گرفتن از روانشناس در مورد فرآیند سازگاری کودک با مدرسه می توان این مشکل را ریشه ای حل کرد. باید توجه داشته باشید که اگر کودکان بخواهند با چیزی سازگار شوند، رفتاری بیاموزند یا رفتاری را تغییر دهند، ثبات، متعادل و صبور بودن شما به عنوان والدین مهم است.
فرزند نوجوان من نمی خواهد به مدرسه برود، چگونه باید رفتار کنم؟
عدم تمایل به مدرسه رفتن و مقاومت در برابر مدرسه رفت ، همانطور که در مورد کودکان صحبت کردیم، در نوجوانان نیز با بررسی علت مشکل شروع می کنند. اما بر خلاف کودکان، در نوجوانان باید تمرکز بر روابط اجتماعی و دوستی را در اولویت قرار دهید، چون این موضوع یکی از رایج ترین دلایل عدم سازگاری نوجوانان با مدرسه است. مثلا؛ دختر 16 ساله ای را در نظر بگیرید که نمی خواهد به مدرسه برود . دلیلش می تواند دو همکلاسی جدیدش باشند که تازه وارد کلاس شده اند... این دو هم کلاسی جدید توجه کل کلاس و بیشتر معلمان را به خود جلب کرده اند و بیشتر دانش آموزان دوست دارند با آنها دوست شوند. در واقع به نظر می رسد تا اینجای کار برای ما بزرگسالان مشکلی وجود نداشته باشد. اما وقتی دوران نوجوانی و ویژگی های دوره نوجوانی را در نظر می گیریم، ممکن است یک دختر 16 ساله از مدرسه دور شود و فکر کند که با آمدن دو هم کلاسی جدید، کانون توجه به دیگران معطوف می شود و حتی موقعیت او در میان دوستانش مانند قبل نیست. در این مرحله، ممکن است احساس بی ارزشی کند و عزت نفس او آسیب ببیند. در چنین شرایطی ،به جای کوچک شمردن مشکل، باید کاری کنید که فرزندتان احساس کند که اورا را درک می کنید. اگر مشکل فرزندتان جدی است، حتما برای بررسی و درمان ریشه ای این موضوع به از یک روانشناس کمک بگیرید.
نظر (0)