اولین مردی که بسیاری از مردم با او معاشرت می کنند پدرشان است. پدران اساس روابط ما با مردان را در زندگی ما تشکیل می دهند. روابط متعارض با پدر ممکن است در بزرگسالی به کانونی ناخودآگاه تبدیل شود. اینجاست که پایه و اساس مهارت های پیوند ما گذاشته می شود.
دلبستگی به پدر در رشد عاطفی همه کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است. برای همه ما، پدرمان ما به اندازه مادرمان منحصر به فرد هستند. کودک بخش دوم هویت خود را از پدر می گیرد. این چیزی است که مدام نادیده گرفته می شود. برای کودک، پدر آینه ای متفاوت از مادر است و به کودک دیدگاهی جدا از جهان ارائه می دهد که توسط مادر ارائه شده است. دلبستگی ایمن به پدر از رشد عاطفی کودک حمایت می کند. اولین گرایش روحی و عاطفی کودک به سمت مادر است، اما اگر مادر از نظر روحی و روانی در دسترس نباشد، کودک اغلب به پدر روی می آورد. به عنوان مثال، اگر مادر با فرزند تازه متولد شده خود مشغول است، کودک بزرگتر معمولا سعی می کند با پدر رابطه برقرار کند. پدران فقط تامین کننده مواد ژنتیکی نیستند. اهمیت پدر در رشد کودک بیش از آن است که بتوان آن را در رشد و نمو کودکان انکار کرد.
پدران و دختران
برای دختران، وابستگی متعادل با پدر، از جستجوی آنها برای یافتن یک شریک عاطفی قابل اعتماد حمایت می کند. وابستگی ناسالم به پدر، روابط در بزرگسالی می تواند باعث شود تا دختر وارد روابط عاطفی ناسالمی شود. پدرانی که از نظر عاطفی در دسترس نیستند و به دخترانشان توهین می کنند یا نسبت به آنها پرخاشگر هستند، مانع از بلوغ کافی دخترشان در رابطه با شریک عاطفی اش در بزرگسال می شوند. این دختران شریک زندگی خود را انتخاب می کنند که توانایی برقراری ارتباط خوب، خشونت آمیز و کنترل نشده را ندارند. به خوبی شناخته شده است که دخترانی که پدرانشان به الکل معتاد هستند، اغلب شرکای الکلی را انتخاب می کنند.
دختران با پدرانی با ویژگی های درونگرا و افسرده نیز گاهی به دنبال همسران ضعیف و نیازمندی می گردند تا از آنها مراقبت کنند. دختران سعی می کنند مانند رابطه با پدر در روابط زناشویی شان تعادل برقرار کنند یا کارهای ناتمام را کامل کنند. با این حال، از آنجایی که یک رابطه نمی تواند جایگزین دیگری شود، و از آنجا که آنچه در گذشته اتفاق افتاده نمی تواند در حال حاضر وجود نداشته باشد، چنین تلاش هایی همیشه شکست می خورند و منجر به روابط ناخوشایندتر می شوند.
پدران و پسران
در جوامع مردسالار، پسران افتخار پدرانشان هستند. در این جوامع پسر نماینده میراث پدر است. در حالت ایده آل، پدر الگوی مردانگی، قدرت، قابلیت اطمینان، هوش و شوخ طبعی برای پسر است. پدر از جمله به پسرش جهت گیری حرفه ای می دهد. اما پسر نه تنها از پدر انتظار دارد که تلاش های او را به رسمیت بشناسد، بلکه عشق و محبت را نیز دنبال می کند و پسر نیز از پدرش عشق به زنان را می آموزد.
پدرانی که از نظر عاطفی توسعه نیافته یا ناتوان هستند، بار سنگینی بر دوش پسران خود می گذارند. اگر ضعیف و بی ثبات باشند، نمی توانند از زندگی پسرشان حمایت کنند. اگر آنها خیلی سفت و پر قانون باشند، کودک مانند آنها و بی عاطفه می شود و بنابراین نسل دیگری جدا از احساسات آنها بزرگ می شود. مردان سرد و جدا از احساسات درونی خود، اغلب با انتقال دردی که نمی توانند در درون خود تحمل کنند، این درد عاطفی را به دیگران تحمیل می کنند.
نظر (0)