دانشمندان همیشه در حال اندازهگیری هوش انسان با روشهای مختلفی بودهاند. این روشهای اندازهگیری هوش انسانها را براساس توانایی، استعداد و دیگر ویژگیها طبقهبندی میکردند. پیدا کردن کسانی که هوش بالایی دارند برای یک کسبوکار که به دنبال کارمندان جدید میگردد اهمیت کلیدی دارد. اما هوش واقعا چقدر در موفقیت کاری نقش دارد؟ آیا هوش هیجانی هم مهم است و اگر هست چقدر؟
بهره هوشی (IQ)
IQ معمولترین راه سنجش هوش انسان است. بعد از ظهور مفهوم IQ در ابتدای قرن بیستم در حوزههای بیشماری از تحقیقات روانشناختی، تجارت، آموزش و حتی دولتها از IQ استفاده شدهاست. تستهای هوش استندفورد-بینه، تست هوش بزرگسالان وکسلر و تست هوش ریون از معروفترین آزمونهای سنجش بهره هوشی هستند.
تست هوش استندفورد-بینه
از این آزمون از زمان تدوین تا به امروز پنج نسخه متفاوت منتشر شده. تست هوش استندفورد-بینه اولین بار قسمتی از فرآیند آموزش بود. محبوبیت این آزمون تا حدودی به دلیل امکانات مختلفی است که این آزمون برای آزمون دهندگان فراهم میکند. تست استندفورد-بینه قسمتهای زبانی و غیرزبانی دارد و حتی میشود از خردسالان ۲ ساله هم این آزمون را گرفت.
تست هوش بزرگسالان وکسلر
این آزمون مخصوص افراد بالای ۱۶ سال است و تا به امروز چهار بار بازنویسی شدهاست. نتایج این تست در چهار قسمت دریافت زبانی، ساخت ادراکی، حافظه کاری و سرعت پردازش منتشر میشوند. یک نمرهی متفاوت به نام شاخص توانایی کلی هم در کنار این نمرات گزارش میشود که بر اساس فهم و قوه استدلال آزموندهنده است.
تست هوش ریون
آزمون ریون از معروفترین تستهای اندازهگیری IQ است که به آن آزمون هوش تصویری نیز میگویند. این تست با استفاده از یک سری تصاویر انتزاعی، سوالات با درجه سختی فزاینده که ضریب هوشی را به چالش می کشند. با انجام این تست، افراد براساس امتیازی که بدست می آورند در ۷ طبقه تقسیم می شوند.
هوش هیجانی (EQ)
هوش هیجانی از IQ مشتق شدهاست. به گفتهی هاوارد گاردنر استاد علوم تربیتی دانشگاه هاروارد هوش هیجانی میزان توانایی هر فرد برای فهمیدن بقیه، چیزی که به آنها انگیزه میدهد است و همینطور فهمیدن اینکه چگونه میشود با دیگران همکاری کرد. EQ در بسیاری از موارد از IQ مهمتر و با ارزشتر است.
تاریخچه EQ
گاردنر اولین بار مفهوم EQ را به جهان معرفیکرد. او معتقد بود که افراد هوشهای چندگانه دارند. گاردنر میگفت هوش درون فردی توانایی ما برای فهمیدن خودمان، احساست، ترسها و انگیزههایمان است.
اصطلاح هوش هیجانی چنان معروف و شنیدهشده نبود تا زمانی که روانشناسی به نام دنیل گولمن کتاب هوش هیجانی را در سال ۱۹۹۵ منتشرکرد. این کتاب به سرعت به یکی از پرفروشترین کتابها تبدیل شد و مفهوم EQ در میان مردم به یک موضوع محبوب تبدیلشد.
عناصر EQ
گولمن مدلی پنج قسمتی برای EQ طراحی کرد که نشان میداد EQ از چه بخشهایی ساخته شده است. هرکدام از این بخشها شامل یک توانایی در مدیریت و فهمیدن احساسات هستند.
۱. خودآگاهی
خودآگاهی توانایی تشخیص و شناختن احساسات، حالوهوا و انگیزههای درونی است. شناخت و آگاهی بر تاثیری که این موارد روی بقیهی آدمها میگذراند هم شامل خودآگاهی میشود.
۲. خود تنظیمی
توانایی کنترلکردن و خنثیکردن خواستههای آنی و حالوهواهایی که باعث ازهمگسیختگی عواطف میشود یکی از مهترین قسمتهای EQ است. خودتنظیمی همچنین شامل توانایی تفکر قبل از انجامدادن یک کار و برطرفکردن احساسات شدید از قضاوتهای کلی هم میشود.
۳. انگیزه
توانایی مشخصکردن اهداف مشخص و روشن و حرکتکردن به سمت آنها نشاندهندهي انگیزه است. داشتن نگاه مثبت و شوروشوق هم اشاره به همین قسمت دارند.
۴. همدردی
همدردی یعنی توانایی تشخیص احساسات و شیوههای برخورد با این احساسات در دیگران. کسانی که همدردی بالایی دارند نسبت به احساسات کسانی که دوستشان دارند توجه دارند و پاسخهای مناسبی به این احساسات میدهند.
۵. مهارتهای اجتماعی
قسمت پایانی EQ شامل مهارتهای بینفردی میشود که مردم هر روز از آنها استفاده میکنند. همکاری، هماهنگی، مدیریت اختلافات، تاثیرگذاری بر دیگران و توانایی مدیریت تغییرات همه زیرمجموعهی این بخش هستند.
آزمون EQ
تست هوش هیجانی بارآن یکی از تستهای شناخته شده ارزیابی میزان EQ است که با عنوانهایی مثل تستEQ ، تست هوش عاطفی و تست هوش احساسی نیز یاد می شود. این تست به بررسی ۱۵ عامل هوش هیجانی یعنی استقلال، خودابرازی، عزت نفس، خودشکوفایی، خودآگاهی هیجانی، روابط بینفردی، مسئولیتپذیری اجتماعی، همدلی، قدرت حل مسئله، انعطافپذیری، واقع گرایی، تحمل فشار روانی، کنترل تکانش، شادمانی و خوشبینی میپردازد. برای ارزیابی میزان هوش هیجانی خود میتوانید از تست هوش هیجانی کاربوم استفاده کنید.
EQ در محیط کاری
طبق گفته مقالهای که مدرسهی وارتونِ دانشگاه پنسیلوانیا در سال ۲۰۱۴ منتشر کرد، امروزه تقریبا ۲۰ درصد شرکتها EQ را در فرآیند استخدام یا ارتقا کارمندانشان میسنجند. یکی از تحقیقات مجله هاروارد بیزینس ریویو هم نشان داد که شرکتهایی که در صنعت خدمات کار میکنند با استفاده از آزمونهای کوتاه روانشناختی و حذف افرادی که برای کار مناسب نیستند، تصمیمات بهتری در هنگام استخدام کارمند میگیرند.
بسیاری از آزمونهای شخصیتشناسی که شرکتها از آنها استفاده میکنند به نوعی راههای سنجش EQ هستنند. این شرکتها به دنبال این هستند که بفهمد کارمندهای جدید و قدیم تا چه اندازه با تیم آنها هماهنگی دارند.
IQ، EQ و کسبوکار
دنیای کسبوکار هنوز هم بهدنبال راههایی برای استفاده درست از EQ برای ارتقای کار پرسنل خود هستند. استفاده گولمن از این اصطلاح در سال ۱۹۹۵ شرکتهای بیشماری را تشویق کرد تا EQ را در نظر بگیرند. گولمن از زمان انتشار کتابش سخنرانیهای بسیاری در دنیا انجام داده است و عقیده دارد که رهبران بزرگ اغلب هوش هیجانی یا EQ بالایی دارند.
تراویس بردبری نویسنده دوم کتاب «هوش هیجانی ۲.۰» در مقالهای که برای مجله فوربس نوشته بود، ذکر کرده است که EQ به سازمانها کمک میکند موارد نادیدنی که باعث موفقیت رهبران میشود را ببینند و درک کنند. EQ قویترین عنصر پیشبینی کننده عملکرد آینده است. در تحقیقات بردبری، ۹۰درصد کسانی که بهترین عملکردها را داشتند EQ بالایی هم داشتند درحالیکه تنها ۲۰درصد کسانی که عملکرد خوبی نداشتند EQ بالایی داشتند. بر خلاف این افرادی که IQ متوسطی داشتند عملکرد بهتری از کسانی که IQ بالاتری داشتند نشاندادند.
تفاوت مهم بین EQ و IQ در این است که EQ قابلیت رشدکردن دارد. افراد حرفه ای با یادگیری دانش و تجربیات بیشتر میتوانند EQ خود را افزایش دهند و رهبران بهتری بشوند. سازمانها با استفاده از آزمونها میتوانند تعیین کنند که چه کسانی به EQ بیشتر نیاز دارند و برای افزایش آن استراتژیهایی را تنظیم کنند. این امر میتواند به شرکتها کمک کند که بهرهوری بیشتری در پرورش رهبران جدید داشته باشند تا اینکه بخواند به دنبال هوش خالص باشند.
سخنی با کارجویان
اگر بهدنبال یک شغل ایدئال و متناسب با خود هستید بهتر است قبل از ساختن رزومه در https://karboom.io/cv-builder از آزمونهای IQ و EQ استفاده کنید، تا بتوانید با شناخت بهتری از خود هم در مصاحبههای استخدامی موفق باشید و هم عملکرد قابلقبولی را در شرکتی که در آن استخدام شدید داشته باشید.
نظر (0)